حکمت روز (319)- تعریف عبادت و معصیت بر اساس حرکت ذاتی و حرکت عَرَضی روح و نفس

روح، بالذات طائف نور خدا و بالعرض طائف خود است و نفس، بالذات طائف خود و بالعرض طائف نور خداست و طاعت عبارتست از حرکت ذاتی روح و حرکت عرضی نفس به تبعیت از روح و معصیت عبارتست از حرکت ذاتی نفس و حرکت عرضی روح به تبعیت از نفس.

 

2 نظر

  1. دنیا بهرامیان

    با عرض سلام و ادب حضورمحترم شما
    پیرامون حکمت روز (319) این پرسش طرح می شود که: « از آنجائیکه حرکت نفس بالذات روی به جانب معصیت دارد و نیز مخلوق خداست ، آیا می توان اینگونه استنباط کرد که نفس منشأ شیطانی داشته (چراکه شیطان نیز مخلوق خداست) و روح که در حضرت حق سرچشمه دارد چگونه ممکن است که در عرض از حرکت ذاتی نفس قرار گیرد؟؟؟»
    فلذا ضمن عفو جسارت حقیر، مدعی این نکته هستم که هنوز صحت تعریف برای «روح» و «نفس» دچار اشکال است و در صورت پذیرش تعاریف مذکور، آنچه از «نفخت فیه من روحی» در آدمی نهاده شده هرگز دستخوش تبعیت از نفس نبوده، نیست و نخواهد شد! گویی که نعوذ بالله خداوند در حرکت عرضی در تبعیت از شیطان واقع شود!!! حال آنکه آنچه از آدمی مستغرق عالم شیطانی نفس می شود هموقت است با غفلت او از عالَم ربانی که البته امکان ادراک آن وادی نیز از جانب حضرت حق به سبب «نفخت فیه من روحی» به آدم اعطا شده! پس حرکت روح که «انا لله و انا الیه راجعون» است هرگز در عرض از حرکت نفس واقع نمی شود و انسان پیرو نفسانیت (شیطان) از وادی روح غافل است و بس… هرچند بهتر آن است که تعریف برای واژه ی «روح» در بلاترین ظرفیت ممکن ارائه شود. با سپاس از بذل عنایت شما

    • سید محمد قائم مقامی

      بسمه تعالی

      در مورد حکمت 319 در موضوع روح و نفس، سخن این است که روح و نفس دارای تعاریف مختلفی هستند. بر مبنای یک تعریف، روح، حیث اعلا و نفس، حیث اسفل وجود انسان است و میتوان یک حقیقت را در نظر گرفت که از حیث اعلا بودن که همان حیث آیه و علامت و نور خداوند بودن است به آن روح و از حیث اسفل بودن که همان حیث ماهیت و غیریت و ماسویت است به آن نفس گفته می شود و در این حال میتوان برای این دو حیث دو اقتضاء یا میل و حرکتِ اَولی و ذاتی و دیگر ثانوی و بالعَرَض قائل شد. و مراد از اقتضاء یا حرکت عَرَضی یا بالعَرَض حرکت تَبَعی است زیرا که موجود مرکب از دو حیث اعلا و اسفل یا روح و نفس لامحاله باید یک حیث را تابع حیث دیگر کند و گفته شد که اقتضاء ذاتی و اولی روح از آنجا که منفوخ الهی است، حرکت بلکه فرار بسوی خداوند است و اقتضاء ثانوی و بالعرض آن در صورت تبعیت از نفس، گریز از خداوند است و اقتضاء ذاتی و اولیه نفس بدلیل ماهیت غیری و ماسوایی آن، گریز از خداوند و اقتضاء ثانوی و بالعرض آن در صورت تبعیت از روح فرار بسوی خداوند و عبادت ذات اقدس احدیت است. حال چنانچه موجود مرکب از این دو حیث، حیث دوم را تابع حیث اول کرد معنایش این است که به اقتضاء ذاتی روح و اقتضاء ثانوی نفس حمل کرده و چنین کسی مومن و سعید است و چنانچه حیث اول را تابع حیث دوم کند معنایش این است که به اقتضاء ثانوی روح و اقتضاء اولیه نفس عمل کرده و چنین شخصی کافر و شقی است و نباید استعباد داشت که چگونه می شود روح که حاصل “و نفخت فیه من روحی” است، این گونه شود و دچار سقوط و هلاکت گردد زیرا که این روح در عین منفوخ و الهی بودن، حادث و مخلوق و مختار است و در صورت حفظ ماهیت اولیه خود که از آن به فطرت و فطرت الله یاد می کنیم، همچنان الهی و نورانی خواهد بود و در صورت عدم حفظ ماهیت اولیه و تبعیت از نفس، دچار طبیعت یا فطرت متبدله می شود و با این فطرت متبدله ابداً در آتش مخلد می گردد.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

لطفا مقدار صحیح را در کادر وارد کنید. *