وی افزود: با این توضیح، خداوند نوری را در عالم قرار داده، منتها اگر شما مسلمانان قبول کردید، پای کار آمدید و حمایت کردید، این نور ظاهر و متجلی می ماند، اما اگر حمایت نکردید، از بین نمی رود بلکه پنهان و غیب می شود. در مقطع اسلام چنین ماجرایی رخ داد. عظیم ترین نور آمد، اما مسلمانان و امت اسلام عزم لازم را به کار نبستند. البته این نکته ای که می گویم برای اصلاح است نه برای اهانت و ایجاد تفرقه. باید خودمان را متذکر کنیم که چه شد که نتوانستیم این نور را حفظ کنیم. چه شد که نبوت را ظاهر و متجلی داشته باشیم؟ پس از ماجرای پیامبر اسلام چه اتفاقاتی افتاد؟ از امام صادق علیهالسلام پرسیدند چرا حضرت فاطمه سلام الله علیها «زهراء» نامیده شدند؟ حضرت فرمود: به این دلیل که روزى سه بار براى امیرالمؤمنین علیهالسلام نورافشانى مى کرد وقت نماز صبح وقتی مردم در خواب بودند، نورافشانى کرده و سفیدى نورش به خانه هاى مردم مدینه مى تابید و دیوارها سفید مىشد. بعد حضرت می فرماید نزد رسول الله صلی الله علیه و آله می رفتند و ایشان را روانه خانۀ امیر مؤمنان می کردند و می دیدند آن بانو در محراب نماز است. بعد همین اتفاق در عصر با نور زرد و در مغرب با نور سرخ می افتاد.
آیت الله قائم مقامی ادامه داد: در هر صورت عدم اهتمام مردم جامعه نسبت به حفظ و حراست از این نور، سبب شد این نور مخفی و غیب شود و لذا غروب کرد. اما از آنجایی که چیزی جز این نور نیست و پیامبر دیگری نمی آید و دین اسلام آخرین دین است، باید دوباره این دین بر می گشت و یا به تعبیر دیگر، این نور دوباره طلوع می کرد. این آفتاب که یک بار به دلیل بی لیاقتی انسان غروب کرد، باید دوباره طلوع می کرد. طلوع دوباره ای که طبق معارف حکمی و فلسفی و عرفانی و الهیاتی معتقدیم طلوع دوم است و بدون غروب خواهد بود. چه کسی از جانب خداوند متولی طلوع این نور شد؟ حضرت فاطمه سلام الله علیها با وجه زهرایی خودشان و زهرا به معنای درخشنده است. مسئولیت ویژه ای که خداوند بر عهده ایشان قرار داد، همین موضوع بود که دوباره نور دین را به جهان بازگرداند.
وی گفت: اگر کسی این بار نور شاملش شود، پس باید عقبگرد نکند، صرف نظر نکند و دست برندارد. تمام کسانی که در طول تاریخ پس از پنج تن حضور داشتند و به نحوی ارتباطی با باطن زهرایی پیدا کردند، آنکه نوری گرفت و دین را از این مجرا شناخت، دیگر از این دین خارج نشد. اگر بگویید فلانی زهرایی بود و خارج شد، ما می گوییم زهرایی نبود. اگر بگوییم حسینی بود و خارج شد، پس حسینی نبود؛ یعنی اصلاً وارد نشده بود. اگر کسی ورود کند، خروجی ندارد. این نور لذت بخش و لذیذ است. لذتی از جنس و سنخ بهشت آخرت به انسان می چشاند، اما تاریکی رنج آور است.
آیت الله قائم مقامی ادامه داد: آنکه نور زهرا سلام الله علیها به او می رسد، بر می گردد. در حالی باز می گردد که ابتدا تاریکی را تجربه کرده، درد بی خدایی را چشیده است. آنکه مأموریت را برای جهان انجام دهد، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. رهبر معظم انقلاب یک تعبیری دارد که فرمود جهان از نور زهرا پر شده و درخشندگی زهرا رو به افزایش است. یعنی درخشندگی بیشتری را ابراز می کنند.
وی با طرح این مسئله که آیا الان هم می شود از این نور بهره برد، گفت: این نور هست، منتها غایب و ظاهر دارد، مخفی و آشکار دارد. وقتی انسان قابلیت نداشته باشد، این نور برای فرد غایب است. در مورد چنین جامعه یا فردی تأثیر ندارد. کوثر در همین راستا معنا می یابد. کوثر به معنای فزاینده است، یک معنایش، فزایندگی حقایق دین است. یعنی دین که حقیقت بی کرانی است، فزایندگی اش از این مجرا تحقق می یابد و ظاهر می شود. کسی که با این حقیقت و کانون ارتباط نداشته باشد، دین برایش فزایندگی ندارد و برایش افول می کند. پس از ماجرای رسول خدا صلی الله علیه و آله این اتفاق افتاد. عتلش چه بود؟ چرا مسلمانان افول و عقبگرد کردند. چرا پس از طلوع اسلام، مجدداً کفر غلبه کرد؟ چرا طایفه کثیف و خبیث صهیونیست ها و اسرائیلی ها غلبه کردند تا ادعای حاکمیت بر دنیا بیابند و بیت المقدس را بگیرند و ادعا کنند در بیت المقدس به دنبال ایجاد معبد هستند که بعد این فجایا را خلق کنند؟ البته به امید خدا هرچه سریعتر نابود می شوند.
وی افزود: این مسئله جای تأمل دارد که مسلمانان یک کوتاهی کردند. حداقلش این است که بگوییم قصور داشتند و تقصیر کردند، مسئله ای که سبب شد این نور حفظ نشود و تاریکی و شرک و جهالت بازگردد، تا جایی که سبب شد یک طایفه خبیثی به نام بنی اسرائیل از دل یک جامعه اسلامی ادعای حاکمیت جهان کنند و بعد حاکمیت مخفی خود را ظاهر کردند. فلسفه تشکیلات اسرائیل ظاهر کردن حاکمیت یهود است که البته بزرگ ترین اشتباه تاریخی این قوم است.
آیت الله قائم مقامی با اشاره به اینکه هر آن کس که معرفت داشته، چه بداند و چه نداند، از کانون نور زهرا سلام الله علیها گرفته است، گفت: یکی از تعابیری که دربارۀ ایشان غیر از اسمایشان وجود دارد، این است که خود وجود آن حضرت حکمت است؛ یعنی مجرای اعظم حکمت خداوند این وجود مبارک است. نه اینکه دارای حکمت است بلکه حکمت الله است. همانی که به او می گوییم «سُفیا» یا دانش یا دانایی و معرفت. خلاصه اینکه هرکه از ابتدای بشر تا کنون از دارایی برخوردار شده است، چه بداند و چه نداند، از این مرکز گرفت و لذا ارتباط و سر و سرّی با فاطمه زهرا سلام الله علیها داشته بود. چه قبل از ولادت ایشان و چه بعد از حضور جسمانیشان. چرا که وجود نورانی ایشان همواره بوده است و خواهد بود. بنابراین خوبان بشر از قرنهای اولیه بشر دایر مدار معرفت فاطمه سلام الله علیها به فضیلت رسیدند؛ از این جهت در حدیث امام صادق علیه السلام می خوانیم «وَ هِیَ الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى.»؛ یعنی او صدیقۀ کبری است و همگان دایر مدار معرفت ایشان بودند. ایشان در روایتی دیگر که در واقع تکمله این روایت است، فرمود «مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِیٍّ حَتَّی اَقَرَّ بِفَضْلِهَا وَ مَعْرِفَتِهَا»؛ یعنی نبوت هیچ پیامبری کامل نشد، مگر با اقرار به فضیلت و معرفت حضرت زهرا سلام الله علیها.