نسیم:
تاثیر شگرف واقعه عاشورا و قیام خونین اباعبدالله الحسین (ع) بر خط سیر و روند کلی تاریخ بشریت موضوعی است که شاید کمتر مورد بررسی محققان و کارشناسان قرار گرفته است. به بهانه فرا رسیدن ماه عزای امام حسین(ع) و شهادت سالار شهیدان آیت الله سید محمد قائم مقامی میهمان خبرگزاری «نسیم» شد و در گفتگویی تفصیلی به تبیین و بررسی ابعاد مختلف این مسئله پرداخت. آنچه از نظر می گذرانید مشروح این گفتگو است.
نسیم: تاثیر قیام اباعبدالله (ع) در سیر و روند تاریخی بشریت و اسلام چه بود؟ این راه چه مشخصاتی دارد که برای ما و بشریت امروز قابل بهره برداری خواهد بود
قائم مقامی: در موضوع عاشورا و کربلا که به اصطلاح به دلیل اتصال با حقیقت عظمای عالم دارای ابعاد معنایی بی کرانی است و حد و اندازهای ندارد، جای دارد که همواره بازنگری شود و واکاوی مجدد شود؛ انسان اکتفا نکند به مقداری که تا به حال تحقیق کرده یا شنیده است ولو اینکه درست بوده ولی بخشی از مطلب بوده است.
عاشورا یک نقطه عطف تاریخی برای کل بشریت است
موضوع عاشورا و کربلا جا دارد که مجدد واکاوی شود؛ حال که محرم در پیش رو داریم آن هم به خصوص محرم امسال با ویژگیهای خاص خود، جا دارد ما دوباره نگاه کنیم و به اندازه توان بتوانیم حقایقی را کشف کنیم و بازگو کنیم؛ در موضوع مقطع عاشورا اعتقادم این است که یک نقطه عطف تاریخی برای کل بشریت است؛ این مسئله تنها برای شیعه و مسلمانان نیست بلکه برای کل انسان ها است. عاشورا نقطه عطف است یعنی چه؟ ما معتقدیم به اینکه تاریخ بشر را انبیاء ساخته و شکل دادند؛ محور تاریخ، انبیاء هستند؛ جهان با یک پیامبر، حضرت آدم، شروع میشود و با 124 هزار پیامبر تا وجود مبارک خاتم الانبیا، حضرت محمد (ص)، ادامه پیدا می کند.
اولین تاریخ جهان بر مبنای انبیاء شکل گرفته است
اولین تاریخ جهان بر مبنای انبیاء شکل گرفته است؛ غیر از دنیای جدید یا مدرن که خواسته است نگاه دیگری داشته باشد همواره نگاهی بوده که محور حوادث را انبیاء میدانسته است؛ در تاریخ تمدن بلگراد میخواهند این کار را نقض کنند؛ تاریخ مرهون انبیاء است. این مسئله جای توضیح دارد آیا به این معنا است که انسانها در طول تاریخ از انبیاء استفاده کامل کردند یا خیر یا هیچ استفادهای نکردند؟ جامعه بشری 124 هزار پیغمبر را دیده است یعنی کسانی که ارتباط با عالم غیب داشتند و تأییدات دارند و وحی به آنها نازل شده است؛ بشریت در رابطه با اینها چکار کرده و چه مقدار استفاده کرده است؟ به اعتقاد من یکی از بحثهایی که میتوان در صحنه جهانی مطرح کرد این مطلب است؛ این مطلب مسئله ای فرامذهبی و فرا دینی است؛ ادیان دیگر مثل مسیحیت و یهودیت ادعا دارند ما پیرو انبیاء هستیم؛ بشریت استفاده کاملی از پیامبران نکرد.
تمدن اسلامی عظیمترین تمدنی است که تاریخ بشر شاهد بوده است
بشریت از انبیاء بهرهای برد؛ حاصل آن بهره تمدن شد؛ تمدنی که شما میبینید در شرق و غرب عالم است؛ این تمدن حاصل مقداری از بهرهای است که انسانها از انبیاء بردند؛ چراکه هر چیزی که داریم از انبیاء به ما رسیده است؛ تمدنهای مختلف از این بهره ها حاصل شد که آخرین آن، قبل از تمدن دنیای مدرن یا غربی، تمدن اسلامی است که عظیمترین تمدنی است که تاریخ بشر شاهد بوده است. عظمت تمدن اسلامی از لحاظ فراگیری و عظمت مؤلفههای تمدنی است؛ تمدن مؤلفههایی دارد؛ همان تمدن به عنوان تمدن غرب معرفی می شود؛ این هنر، علم، فلسفه، سیاست، معماری، آبادانی و… همه تمدن است.
میزان بهره وری از انبیاء مسئله ای است که می توان در سطوح کلان علمی، دانشگاهی، آکادمیک و در محافل مختلف مورد بررسی و بحث قرار گیرد؛ من معتقدم نسبت به دارایی انبیاء و ظرفیتی که خداوند در انبیاء به ویژه در خاتم الانبیاء قرار داده است، بسیار اندک بوده است. خاتم الانبیاء قله مطلق وحیای است که قرار است بعد از آن دیگر وحی دیگری نباشد، قرار است بشر تا ابدیت بر سر این سفره بنشسیند؛ چرا که خاتم الانبیاء قله، اوج و خاتم است؛ به اعتقاد من بهرهای که بشریت از انبیاء برده بسیار اندک است با این که به ظاهر زیاد است که تمدن شکل گرفته است. یک جلوه آن تمدن غرب کنونی ما است؛ با همه عظمت ظاهری که دارند ولی این نسبت به چیزی که انبیاء داشتند بسیار اندک است؛ همانند این که شما کسی مثل اینیشتین را در نظر بگیرید در شهری برود که استفاده ریاضی اهالی آن شهر از وی در حد جدول ضرب است. این امر در خود نطفه یک مصیبت و فاجعه را شکل داد؛ به این معنا که انسان با ظرفیت حقیقت رو به رو شده است و اگر استفاده کاملتری میشد سیر تاریخ بشریت به گونه دیگری رقم میخورد؛ استفاده اندکی برد و این فاجعه شد که میبایست این فاجعه یک زمانی فعلیت پیدا میکرد و مصیبت رخ میداد.
اوج قله مطلقه مصیبت شهادت اباعبدالله الحسین (ع) است
اوج قله مطلقه مصیبت شهادت اباعبدالله الحسین (ع) است؛ حال چرا نقطه عطف است؟ شهادت امام حسین (ع) که مصیبت عظمای بشری است، تنها مصیب در یک طایفه نیست بلکه مصیبت انسان است؛ ابا عبدالله الحسین (ع) مظهر، نماد، نماینده تام و کل بشریت است؛ اگر کسی عنوان بشر و انسان داشته باشد نمایده اعظم او امام حسین (ع) است.
مثال اعلای «من قتل مظلوما…» در عالم وجود امام حسین (ع) است
به همین علت مصداق آیه شریفه «من قتل مظلوما …» در تفسیر، مصداق اتم را امام حسین (ع) میدانند؛ مثال اعلای «من قتل مظلوما…» در عالم وجود امام حسین (ع) است که از آن بالاتر وجود ندارد. در انطباق با این مصداق و در نتیجه سلطهای که خداوند برای وارث او قرار داده است که وارث در درجه اول امام زمان (عج) است و ثانیاً کل بشریت است، با هر دین و مذهبی ولو که از لحاظ ظاهر ظاهراً مسلمان و شیعه نیست ولی عنوان اسلام را دارد، این وارث خون امام حسین (ع) است؛ کسی است که خداوند برای او سلطه و قدرت قرار داده است. مقطع شهادت امام حسین (ع) مقطعی است که قرار است از این به بعد بشریتی که تا کنون انبیاء را دید، انبیاء را نشناخت، قدر آن ها و قدر دین را ندانست یا در حد اندک دانست که از ظواهر دین استفاده کند و ظاهر دین قدرت و عظمت دارد، تمدنی به نام تمدن اسلامی بسازد که در چند قرن شاهد هستیم که تا کنون تمدنی بزرگتر از این نیامده است.
نسیم: تمدن مدرن نیز بالاتر از آن نیست؟
شهادت امام حسین (ع) این را به انسان اعلام میکند که بهرهای که تاکنون از انبیاء بردید بسیار اندک بوده
قائم مقامی: بله؛ خواستگاه تمام تمدنها اسلام است؛ در واقع همان تمدن اسلامی میراث خود را به تمدن مدرن غربی میدهد، تمدن مدرن غربی هنوز به آن میزان نرسیده است که بتواند بزرگتر از تمدن اسلامی باشد. مقطع شهادت امام حسین (ع) این را به انسان اعلام میکند که بهرهای که تاکنون بردید بسیار اندک بود و خود را از انبیاء، نبوت، وحی، آسمان و غیب محروم کردید؛ میتوانستید بهره بیشتر ببرید؛ ما قائل به جبر نیستیم، قائل به اختیار و آزادی هستیم؛ معتقدیم وقتی کسی در تعامل با یک پیامبر و ولی، درست استفاده نمی کند مقصر خود او است. این فرد در کم عقلی خود سهم و نقش دارد؛ کاری کرده است که با اراده خود، عقل او اندک شده است؛ در این صورت نمیتواند بفهمد حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) و… چه کسانی هستند. مقطع شهادت امام حسین (ع) مقطعی است که اعلام میکند از اولین تاریخ بشریت تا این زمان یعنی زمان امام حسین (ع) دورانی بوده است و ویژگیهایی داشت؛ انسان در این دوران از آدم تا خاتم انبیاء را میبیند و بهره اندکی هم میبرد؛ ویژگی این دوران این است که انبیاء حضور دارند و انسان هم درست متوجه نیست و استفاده تام، تمام و شایسته نمیبرد. دوران دیگر دورانی است که قرار است از مقطع شهادت امام حسین (ع) شروع شود؛ این دوران بی ذرهای تردید شروع شده است؛ این گونه است که از این به بعد انبیاء نیستند البته اولیاء هستند؛ شریعت و وحی شریعتی جدید هم نخواهد بود؛ دورانی که قرار است انسان در حالی که پیامبرانی در عالم نیستند، پیامبران و انبیاء را بشناسد و آن خطایی را که در آن مقطع قبلی از آدم تا خاتم داشته است را جبران کند. بشر در دوره قبل نفهمی کرده است و از خود بی لیاقتی و کم عقلی نشان داد؛ آخرین و شدیدترین آن چیزی است که درباره آخرین وحی اتفاق میافتد؛ وقتی خاتم الانبیاء که رئیس پیامبران هستند، به این عالم تشریف میآورند، پیغمبری که همه پیغمبران برای تشریففرمایی ایشان مقدمه بودند.
علامت پیغمبرنشناسی این است که بلا فاصله بعد از پیغمبر جامعه نتواند خط پیغمبر را ادامه دهد
به این دوره که میرسید ویژگی دوران قدیم بروز بسیار بیشتری پیدا میکند؛ اینکه امتی که پیامبر را دیده است پیامبر را نشناسد و قدر پیغمبر را ندارد و علامت این پیغمبرنشناسی این است که بلا فاصله بعد از پیغمبر نتواند خط پیغمبر را ادامه دهد، یعنی خطی که خداوند قرار داده است و پیغمبر فقط آن را بیان کرده است. شاهد هستیم در این مقطع بی معرفتی عظیم صورت میپذیرد به این معنا که خود حقیقتی که آمد عظیم و اعظم است؛ عقلانیتی که به وجود آورد عظیم است؛ تمدنی که به دنبال آن میآید عظیم است و در نهایت بی معرفتی که حاصل شد عظیم است؛ انسان نمیفهمد بعد از پیغمبر اکرم (ص)، علی ابن ابی طالب (ع) است که قرار است به انسان بگوید چگونه از میراث انبیائی که تا به حال بودهاند بهره ببریم.
شهادت امام حسین (ع) عظیمترین هزینهای است که انسان و انسانیت پرداخت کرده است
شهادت امام حسین (ع) عظیمترین هزینهای است که انسان و انسانیت پرداخت کرده است؛ امام حسین (ع) امام بشریت است؛ کشته شدن او هزینهای است برای بشریت چه بداند و چه نداند؛ آنهایی که میدانند توفیق بیشتری دارند؛ با پرداخت این هزینه قرار میشود که انسان دریابد که استفاده ظاهری، سوری و حداقلی از انبیاء، اگر چه فایده داشت ولی خسارت و مصیبت نیز داشت. مصیبت این بود که نماینده همه پیامبران به دست انسان ذبح بشود؛ به همان پیغمبری که از آن تمدن، فرهنگ، سیاست، و… یعنی اسلام آمده است، پشت کند؛ در اثر آن جهالت و نفهمی انسان دچار این خطا شد؛ گفتند برای ما همین کافی بود و ما همین قدرت را میخواستیم دیگر خود او را نمیخواهیم؛ کشته شدن امام حسین (ع) یعنی دیگر پیغمبر را نمیخواهیم.
شهادت امام حسین (ع) سبب شد تا دوران توبه بشریت شکل گیرد
این کشته شدن و این مصیب عظیم موجب شد از این به بعد دورانی پدید بیاید که آن را دنیای بازگشت بشریت میدانیم؛ به تعبیری دوران توبه بشریت است؛ تعبیر بسیار قشنگ شهید آوینی عصر توبه جمعی بشریت است.
نسیم: پس عالم مدرن را عالم هبوط میدانید؟
قائم مقامی: بله شهید آوینی میگویند انقلاب اسلامی دورهای است که ادامه بیداری حاصل از عاشورا و کربلا است و میگوید این توبه توبه افراد نیست توبه جمعی است؛ چیزی که ما تا کنون نداشتیم؛ ما در ادوار گذشته، در دوره آدم تا خاتم، توبه داریم ولیکن توبه فردی است؛ اولیاء خدا، انبیاء همه تائب هستند، قلیلند و جریان حاکم نیستند؛ جریان مسیطر نیستند، دولتها دست کسی دیگر است؛ قدرت و حکومت علامت گرایش اکثریت است.
نسیم: ولو به جبر و استبداد باشد؟
از مقطع شهادت ابا عبدالله (ع) توبه جمعی شروع میشود
قائم مقامی: بله؛ یعنی اکثریتی که سرکوب شدند تا قدرت باطلی حاکم باشد؛ تائبینی همیشه بودند؛ اولیاء تائب بودند ولی توبه جمعی نبود؛ به همین علت اولیاء منزوی میشود؛ چرا که جمع تائب نیست؛ معتقدیم به اینکه از مقطع شهادت ابا عبدالله (ع) توبه جمعی شروع میشود. حضرت فرمودند کشته شدم که اشک را جاری کنم؛ این تکان واقعاً عمومی، ماوراء عقائد ظاهری و مذهب ظاهری است؛ چرا که حادثه عظمت بسیاری دارد؛ فرد بزرگی کشته شده است؛ هر انسانی میتواند اینطور فکر کند که بزرگ من را کشتند البته غیر از قتله و آنهایی که در کشته شدن دست داشتند.
فلسفه شهادت امام حسین (ع) بیداری است و «عبرات» گریه برای همین بیداری است
فلسفه شهادت امام حسین (ع) بیداری است و عبرات گریه برای همین بیداری است که میگویند چه شد که این گونه شد؛ آیا خطایی بود؟ از اینجا به بعد خود به خود به طور فطری و در مواردی به طور خودآگاه این توبه شروع میشود؛ از طریق اتصال ما به حقیقت عاشورایی و کربلایی و اتصال به امام حسین (ع) توبه شروع می شود.
اوج قله غیبت این است که حضرت امام زمان (عج) با بدن مبارک در این عالم غیب میشود
مجلس امام حسین (ع) مجلس توبه است؛ ما معتقدیم که این توبه، توبه جمعی است؛ توبه جمعی این نبود که بلا فاصله بعد از شهادت ایشان سریع توبه کنند؛ فرایند و جریانی شروع میشود؛ من معتقدم فرآیند غیبت و ظهور هر دو قبل از ولادت و غیبت وجود مبارک امام زمان (عج) است؛ غیبت یک حقیقتی است که ریشه قبلی داشت و اوج قله غیبت این است که حضرت امام زمان (عج) با بدن مبارک در این عالم غیب میشود.
نسیم: نفس انسان کامل به سمت غیبت پیش می رفت؟
قائم مقامی: انسان کامل در صحنه جهان آمد و بشریت او را نمیشناسد و این به معنای غیبت است؛ به این دلیل غیبت ولی الله در جامعه وجود دارد؛ به او رجوع نمیکنند و آن را مثل انسانهای معمولی میدانند پس غایب است و حقیقت وجودی ایشان در این عالم است ولی برای بشریت غایب شدند؛ به یک تعبیر دیگر میگوییم انبیاء در عین حضور فیزیکی غائب بودند و این فرایند غیبت است. بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) مجدداً فرآیند غیبت ادامه پیدا میکند؛ مقطع ظهور پیغمبر (ع) یک شکاف در غیبت است؛ غیبت قبل از پیغمبر (ص) به دلیل بستری که وجود داشت، است و در آن بستر انسان ها پیغمبران را نمیشناختند و نمیفهمیدند؛ به پیغمبر (ص) که میرسد یک شکاف اتفاق میافتد.
بلا فاصله بعد از پیغمبر (ص) غیبت ادامه پیدا میکند؛ این غیبت به صورت نشناختن ولی، پشت کردن به ولی، اعراض به ولی و… اتفاق می افتد؛ اعراضی که به خود اجازه میدهد با نماینده مستقیم خدا بر روی زمین این گونه برخورد کنند؛ این غیبت قبل از وجود امام زمان (عج) است؛ به دوازدهمین جانشین پیغمبر (ص) که میرسد، آن چنان شدت پیدا میکند که نه تنها حقیقت انسان کامل، بلکه وجود فیزیکی او نیز غائب میشود. امام زمان (عج) آخرین است و باید تا ابدیت در جهان باشد؛ امام و جانشین دیگری نیست؛ باید بدن مبارک ایشان در عالم غیبت برود؛ به عبارت دیگر جامعه جسم مبارک ایشان را هم نتواند ببیند؛ جریان ظهور نیز قبل از ظهور وجود مبارک امام زمان (ع) یعنی فرایند آن از قبل از شهادت امام حسین (ع) بود.
نقطه شهادت امام حسین (ع) آغاز جریان ظهور است
درجاتی از ظهور ولی از مقطع شهادت امام حسین (ع) به دلیل تکانی که ایجاد میشود و مصیبت عظمایی که اتفاق میافتد وجود دارد؛ این فرایند بیداری که همان فرایند ظهور است شدت پیدا میکند و به تعبیری میتوانیم بگوییم که شروع میشود؛ نقطه شهادت امام حسین (ع) آغاز جریان ظهور است که آغاز میشود.
اوج تمدن مدرن به حاکمیت یهود و صهیونیسم جهانی و تشکیل دولت اسرائیل منجر میشود
دو خط، مغربی که تاریک و ظلمانی است، و دیگری خط ظهور و توبه است که ادامه پیدا میکند؛ خط مغربی در تمدن اسلامی ادامه پیدا میکند و به تمدن مدرن منجر میشود و در اوج تمدن مدرن به حاکمیت یهود و صهیونیسم جهانی و تشکیل دولت اسرائیل که قله و اوج ظلمت است، منجر میشود.
خط ظهور، خط بیداری و خط توبه در عصر ما به انقلاب اسلامی منجر میشود
خط ظهور، خط بیداری و خط توبه در عصر ما به انقلاب اسلامی منجر میشود؛ عدهای از مردم جهان قیام میکنند و به ولی باز میگردند و با ولی به عنوان ولی بیعت میکنند؛ با پیغمبر (ص) به عنوان ولی بیعت نداشتند، فقط به عنوان شخص عظیم و بزرگی که ظاهر شده است بیعت کردند؛ هدایت پیغمبر (ص) را قبول نکردند. به دوران حاکمیت حضرت علی (ع) که میرسیم با امیر المؤمنین (ع) به عنوان یک خلیفه چهارم و یک صحابه بیعت میکنند؛ بعد از آن یک طاغوت شیطانی مثل معاویه پادشاه میشود در حالی که در عصر ما جامعه با حضرت امام خمینی (ره) و بعد ایشان با مقام معظم رهبری (حفظه الله) به عنوان ولی بیعت کرده است؛ دولت جمهوری اسلامی حاصل این چنین فرایندی است.
قبل از مقطع شهادت امام حسین (ع) انبیاء وجود دارند و انسانها آنها را نمیشناسند و بعد از شهادت امام حسین (ع) انبیاء دیگر نیستند ولی انسان در صدد این است که انبیاء را بفهمد؛ مراد از فهم انبیاء این است که انسانها و بشریت قرار است با پیامبرانی که از آدم تا خاتم بودند بدون فیلتر و واسطه طاغوتیان و پادشاهان تعامل داشته باشد و آن ها را بشناسد. یکی از ویژگیهای دوران از آدم تا شهادت امام حسین (ع) این بود که انبیاء را به دلیل آن بستر اندک عقلی، با فیلتر و به طور تحریفی نشان میدهند؛ میگویند میخواهید مسیح را ببینید، خود مسیح را نمیتوانید ببینید مسیح را باید تزار، سزار یا امپراطور معرفی کند.
موسی (کلیم الله) را میخواهید ببینید تنها از طریق انجمنهای سری فراماسونری یهود امکان پذیر است؛ حضرت محمد (ص) را میخواهید ببینید دستگاه اموی باید بگوید حضرت محمد (ص) کیست؛ دستگاه پلیدی که در شکل دادن تحریف اسلامی نقش بسیار داشت، باید معرفی کند که رسول الله (ص) کیست؛ از وراء این فیلتر باید ببینید. دوران بعدی دورانی است که میگوید آن دوره گذشت؛ انبیاء را بدون فیلتر باید ببینید؛ انبیاء بدون واسطه دیده میشوند؛ جامعه عظیم مسیحیت جهانی که از لحاظ تعداد بسیار زیاد است، متوجه شدند باید با خود عیسی بن مریم (ع) آنطور که بوده است آشنا شوند؛ آنها مسیحی هستند و عاشق عیسی (ع) هستند ولی خود او که بود؟ خود عیسی (ع) کسی نبوده است که تا به حال برای جامعه مسیحیت جهانی معرفی شده است.
نسیم: از فیلتر سنت پل گذشته است.
قائم مقامی: از فیلتر سنت پل گذشته است؛ پولس معروف که بزرگترین تحریف کننده آیین مسیحیت است؛ مسیحیت معرفی شده از این افراد را کنار بگذارند و ببینند عیسی، موسی و حضرت محمد (ص) چه کسانی بودند؛ ببینید مقتل ابا عبدالله الحسین (ع) چه میگوید.
نسیم: شیعه بعد از امام حسین (ع) 8 امام معصوم را از دست داد چرا فقط عزاداری سیدالشهدا هر سال با این شکوه و عظمت برگزار می شود؟
قائم مقامی: بعد از شهادت امام حسین (ع) جریان مصیبت بشری به یک معنا به اوج و قله میرسد؛ از آن به بعد اتفاقاتی که میافتد به تعبیری چیزی که به قله میرسد در آن واحد محتمل دو معنا است یعنی هم با شدت ادامه پیدا میکند و هم کاهش پیدا میکند. در این جا بین پدیده مثبت و منفی تفاوت وجود دارد؛ به طور مثال در رابطه با نبوت وقتی میگوییم خاتم الانبیاء ختم شد یک معنا این است که نبوت به اوج رسیده است یعنی معنای این ختم این نیست که قطع شد یعنی از این به بعد عصر نبوت است. در معنای دیگر هم ختم این است که شما از این به بعد دیگر پیغمبر جدید دیگر ندارید؛ نیازی به پیغمبر جدید ندارید؛ در مصیبت که امر برعکس و منفی است؛ مصیبت برای این نیست که ادامه داشته باشد، در این جا بین جریان منفی و مثبت فرق است.
مصیبت واقع میشود برای اینکه دیگر تکرار نشود
فلسفه ختم نبوت برای این است که نبوت ادامه داشته باشد و بلکه شدت گیری و اوجگیری نبوت است؛ چون مصیبت یک امر منفی است، یعنی گناه، فاجعه و بی عقلی است، مصیبت واقع میشود برای اینکه دیگر تکرار نشود؛ عاشورا واقع شده است تا دیگر عاشورایی واقع نشود؛ یعنی این هزینهای که پرداخت شده است، یک بار باشد. عاشورا واقع شد که به جهانیان بگوید که دیگر نباید عاشورا واقع شود و انسان تدارک و جبران کند؛ بشریتی که یک زمان قدر انبیاء و امام معصوم را نمیدانسته است در فرایند بیداری، عقلانیت و توبه جمعی کارش به جایی میرسد که قدر اولیاء ائمه را میداند.
وقتی چیزی واقع میشود دو خط ادامه پیدا میکند، در مورد مصیبت هم همینطور است؛ در مصیبت ابا عبدالله (ع) از لحظه مصیبت که اوج است، دو خط ادامه پیدا میکند؛ یک خط ادامه مصیبت و یک خط ضد مصیبت است؛ خط ادامه مصیبت امام حسین (ع) به دولت یهود، صهیونیستی و اسرائیل که مصیبت مجسم در جهان است، می رسد. فکر کنید در دنیای اسلام، تمام مناطق متعلق به دنیای اسلام است؛ جمیع طائفهای که همیشه اقل و قلیل بودند و در جاهایی بسیار مخصوص میتوانستند، زندگی کنند که اسلام ترحم میکرد به یهودیها و به آن ها مکان زندگی می داد؛ مسیحیت آن ها را نجس میدانستند و به آنها مکان زندگی نمی دادند، قدرت و حاکمیت جهانی پیدا می کند و در قلب اسلام دولت تشکیل می دهد.
در بیت المقدس که یکی از مراکز مقدس دنیای اسلام است دولت تشکیل میدهد؛ این تذکر به مسلمانان داده می شود که این ادامه مصیبت است؛ چه شد که کار مسلمانان به اینجا رسید؛ کل روسیه، اتحاد جماهیر شوروی سابق با تمام کلیت آن در تحت سیطره اسلام ظاهری زمان بوده است، این امر به قبل از سیطره مسیحیت تزاری روس که 500 سال است، باز می گردد. در هندوستان کل شبه قاره هند، در اروپا اسلام حاکم بود؛ در دل ایتالیا، بالکان و اسپانیا اسلام حاکم بود؛ حالا چه اتفاقی باید بیفتد که این مناطق همه یکی پس از دیگری توسط غیر مسلمانها گرفته و تسخیر شد؟ تا کار به جایی برسد و بیایید در دل دنیای اسلام دولت تشکیل دهند و بگویند ما قدرت جهانی هستیم، ما تعیین می کنیم که در مکه چه کسی حاکم باشد.
چرا در مکه پلیدترین طایفه شبه مسلمان یعنی وهابیت تکفیری حاکم شدند؟
در مکه پلیدترین طایفه شبه مسلمان یعنی وهابیت تکفیری که در واقع مسلمان هم نیستند و شبه مسلمان هستند را حاکم کردند و قدرت دادند؛ در عتبات این اواخر یک طایفه بسیار پلید حزب عفلقی مسیحی صهیونیست را حاکم کردند؛ در قدس شریف خود یهود آمد و میگوید من حاکم هستم و این ادامه خط مصیبت است. ادامه خط ضد مصیبت که همان توبه، آگاهی و برگشت به ولایت است، کار را به انقلاب اسلامی و تشکیل دولت جمهوری اسلامی میرساند؛ این خط همچنان ادامه دارد و به حول و قوه خداوند خط ضد مصیبت غلبه خواهد کرد.
نسیم: اتفاقات خرق عادتی در حواشی شهادت امام حسین (ع) ذکر شده همانند خون گریه کردن آسمان در هنگام شهادت سیدالشداء، دلیل رخ دادن این واقعه چه بوده؟
قائم مقامی: شهادت امام حسین (ع) خاص است؛ قله مصائبی است که بر بشریت وارده شده است به گونهای که بعد از او مصیبتی بزرگتر نمیتواند واقع شود؛ در ادامه خط مصیبت کار انسان به دولت یهود می رسد؛ با خط بیدار آفرینی و بیدار بخشی و توبه و بازگشت و… که منجر شود به انقلاب اسلامی می شود، همراه است. پس از شهادت اباعبدالله (ع) طبق روایات در عالم تکوین اتفاقاتی می افتد که این از قطعیات است؛ مربوط به نقلهای ضعیف نیست بلکه قطعی است که هم با عقل و هم با نقل منطبق است؛ دلیل این است که وجود مبارک امام حسین (ع) ولی مطلق و کل هستند؛ در بین اولیاء درجات بوده است؛ فرض کنید که انبیاء گذشته نیز ولی هستند ولی دایره ولایت آن ها در حد دایره ولایت پنج تن نیست.
کل انبیاء و اولیاء گذشته ما تجلیات و آثاری از رسالت و ولایت مطلقه پیغمبر (ص) میدانیم؛ همه رسولان جلوهای از پیغمبرند؛ پیغمبر مطلق رسول الله (ص) است؛ ولی مطلق امیر المؤمنین است؛ در این مورد پنج تن نقش بسیار خاصی در عالم وجود دارند. در هنگام قیامت، وقتی که نفخ اول دمیده میشود و روح همه موجوداتی که در عالم برزخ هستند، از آن ها بیرون میآید، میمیرند و با نفخ دوم زنده و حشر میشوند که جریان عمومی است، چند نفر استثنا شدند؛ پنج تن یا چهارده معصوم استثنا شدند؛ وجود مبارک آن ها چنان عظمتی دارد که خارج از صعب هستند و لزومی ندارد که بعد از نفخ اول دچار صعب و مرگ شوند و بعد از نفخ دوم زنده شوند.
حضرت یحیی از جهت جایگاه و رتبه، شیعهای از شیعیان امیر المؤمنین (ع) است
جایگاه بسیار خاص در عالم دارند؛ امام محور عالم وجود و مرکز و قطب است؛ عالم چه بداند و چه نداند وابسته به او است؛ ما انبیائی داریم که شهید شدند؛ حضرت یحیی از جهت جایگاه و رتبه، شیعهای از شیعیان امیر المؤمنین (ع) است؛ جریان شیطانی و طاغوتی پیام داده است چون نبرد عاشورا نبردی بین جریان شیطانی و جریان الهی است، که ما برای برقرار حاکمیت خود هیچ حدی را مراعات نمیکنیم. این جریان شیطانی قدرتی است که بعد از اسلام آمد و از ظاهر اسلام برای قدرت باطل خود اعتبار گرفتند؛ این قدرت باطل اعلام می کند برای ادامه حاکمیت خود هیچ چیز را نمیشناسم. ابا عبدالله (ع) تا مراحل قبل از شهادت پیغامهایی داده است و خبرهایی میرسید؛ از جمله پیغامها این بود که به گوش امام حسین (ع) میرسانند که میگفتند این جریان مقابل که در رأس آن ملعونی به نام یزید است هیچ چیز نمی فهمد، فکر نکنید که احترام شما که فرزند و نوه پیغمبر هستید را نگاه می دارد؛ پیغام این بود که مراعات کنید و خودتان را با ایشان درگیر نکنید. میگویند در روز عاشورا دو طایفه که هر دو مستند در صحنه هستند؛ یکی جام شقاوت یعنی جام شقاوت را نوشیده و مست شده است و هیچ چیز را نمی فهمد؛ دیگری مست جام سعادت و ولایت الهی است؛ مست جمال خدا شده است و هیچ ملاحظهای هم ندارد.
نسیم: ولایت تکونی امام حسین (ع) در عالم چگونه است؟ دایره این ولایت چیست؟
قائم مقامی: پنج تن، سلاطین مطلق عالم وجودند؛ همه چیز وابسته این حضرات و متأثر از حضرات است؛ در مورد شهادت امام حسین (ع) که اتفاق افتاد و اهانتی که جریان شیطانی اعمال کرد، متفاوت با جریاناتی که قبل بود، می باشد؛ دیگر اینجا قله اهانت و جسارت است.
همه شهدا بعد از شهادت قطع رأس میشوند، در صورتی که ابا عبدالله (ع) قبل از شهادت قطع رأس میشوند
میدانید وجود مبارک اباعبدالله (ع) حتی با بقیه شهداء کربلا هم متفاوت است؛ علاوه بر مقام ویژه، نحوه شهادت ایشان نیز متفاوت است؛ همه شهدا بعد از شهادت قطع رأس میشوند و آن ملعونها دستور میدادند سرهای مبارک آن ها را قطع کنند، در صورتی که ابا عبدالله (ع) قبل از شهادت قطع رأس میشوند؛ به عبارت دیگر با قطع سر به شهادت می رسند.
در تکفیریهای ملعون جلوهای از جلوه های مستی شقاوتمندانه اموی ظاهر است
اکنون در تکفیریهای ملعون جلوه از جلوه های مستی شقاوتمندانه اموی که ظاهر شده است و بعضا از پشت، سر را قطع میکنند؛ برای این نوع سر بریدن، بریدن معمولی کفایت نمی کند، باید ضربه بزنند تا این شکسته شود؛ حالتی است که اهانتی که در این نوع سر بریدن وجود دارد، بسیار بسیار بیشتر از اهانتی است که در بریدن معمولی است. این مسائل در اسلام حساب و کتاب دارد؛ از جمله اگر با حیوان این کار را بکنند جنایتکار محسوب می شوند، یعنی با حیوانی که میشود آن را ذبح کرد جنایت است؛ در حالی که این عمل را بر مقدسترین انسان روی زمین و عظیمترین انسان اعمال کنند؛ انسانی که قطب عالم امکان است؛ قطب یعنی این که بقاء عالم از این طریق است که خداوند به او توجه دارد؛ قطب یعنی خداوند یک نظر خاص به یک نقطه میکند و از ذیل او نقاط دیگر محفوظ میشود.
نگاه خاص خداوند به این نقاط است؛ بنابراین قطعاً این سخنان درست است که زمین و آسمان خون گریه کردند؛ البته هرکدام به زبان خود اتفاق افتاد، مثلاً آسمان هنگامی که سرخ میشود، گریه میکند؛ من در سخن برخی از بزرگان دیدم که گریه کردن آسمان، گریه کردن زمین و… را این گونه تعبیر میکنند، وقتی اباعبدالله (ع) به شهادت رسیدند بدن مبارک ایشان به زیر سم اسبها افتاد، خدای تبارک و تعالی خبر این مصیبت را از طریق ملائکه به جمیع ذرات عالم رساند. به طور مثال خبر که به یک برگ میرسد پژمرده میشود و…؛ البته این مسئله منشأ قرآنی هم دارد که خداوند در مورد طوایف تبهکار و طاغوتی می فرماید که در زمانی که مجازات و کشته میشوند آسمان و زمین گریه نکرد که مفهوم صریح این آیه این است که بر کسان دیگری گریه میکنند؛ موید و قرینههای بسیاری وجود دارد.
اگر قرار نیست آسمان و زمین بر چیزی گریه کنند، معنی ندارد که ما از بخشی آن را سلب کنیم و بگوییم بر این ها گریه نکرد؛ اگر میفرماید بر اینها گریه نکرد پس بر کسان دیگری گریه کرده است؛ آن کسان دیگر امام حسین (ع) است؛ به همین علت است که هر سال عزاداری محرم تازهتر انجام شود چون در عالم وجود است.
با گذشت زمان، در آینده مصیبت عاشورا ظهور بسیار بیشتری خواهد کرد
من معتقدم با گذشت زمان، در آینده این امر مصیبت عاشورا ظهور بسیار بیشتری خواهد کرد و به لحاظ دیگر انسان در مقاطع آینده شاهد عزاداری جمعی بشریت بر امام حسین (ع) خواهد بود کما اینکه علائم این امر راهپیمایی 20 میلیونی اربعین حسینی است؛ در آینده من شک ندارم که کل شهرهای روی زمین، کل کشورها در هنگام عاشورا عزاداری خواهند کرد.
در مقاطع آینده شاهد عزاداری جمعی بشریت بر امام حسین (ع) خواهد بود
ایران به خاطر عشق به امام حسین (ع) و ایمان مردم ایران به اهل بیت (ع) تنها کشوری است که همواره عزاداری امام حسین (ع) را انجام می داده است؛ به همین علت خدا این عزت را به ایران داده است؛ این عزاداری به کشورهای دیگر خواهد کشید و علائم آن را میبینیم و انتظار این است که هر چه پیش میرویم بیشتر و بیشتر شود. همان طور که عالم وجود به طور وجودی و با زبان خود برای امام حسین (ع) عزاداری میکند، عالم بشری نیز که عالم ارائه و اختیار است، با اراده و اختیار خود به این مقام برسد که متوجه شود مصیبت چه بود و در مقابل مصیبت واکنش نشان دهد؛ واکنش در برابر مصیبت هم عزاداری است.
عزاداری منشأ همه واکنشها است
عزاداری منشأ همه واکنشها است؛ وقتی شما عزاداری که همان روضه خوانی و مصیبت خوانی و مرثیه خوانی است، انجام می دهید به این معنا است که عدهای از انسانها واقف بر مصیبت شدند؛ عدهای واقف شدند بر جنایت که نسبت به مقتول آنها انجام شده است. میگویند ما مقتولی داریم و کسی از ما کشته شده است و ما برای او عزاداری میکنیم؛ مفهوم عزاداری مطالبه قدرتی است که خداوند برای وارث مقتول قرار داده است؛ خداوند در قرآن میفرمایند ما برای وارث و ولی مقتول سلطه و قدرت قرار دادیم؛ از سوی دیگر بشریت میبیند که هنوز آن سلطه به وارثان خون امام حسین (ع) که تودههای سالم بشریت هستند، داده نشده است. هنوز تابع شیاطین و وارثان یزید قدرت دارند؛ وقتی وارثان یزید حاکمیت دارند؛ طاغوت جهانی آمریکا، اسرائیل، ناصبیها، تکفیریها و … همه وارث یزید هستند؛ البته بین خود آن ها هم اختلاف است که کدام یزیدی تر هستند و دعوای آن ها سر این مسئله است؛ سر این قضیه سهمخواهی میکنند.
پیام کسی که در عزاداری اباعبدالله(ع) عزاداری میکند این است که من وارث خون حسین(ع) هستم
پیام کسی که در روضهخوانی روضه میخواند و عزاداری میکند این است که من وارث خون هستم و خداوند برای این وارث خون قدرت و سلطه قرار داده است؛ این قدرت هنوز به من داده نشده است؛ شما چطوری میخواهید اعلام کنید که من قدرتم را میخواهم؟ با گریه این خواست قدرت نمایش داده می شود؛ به همین علت ما گریه را فوقالعاده مهم میدانیم؛ حماسه بدون گریه نمیشود چون اگر گریه نکنید نمیتوانید قیام کنید؛ نمیتوانید درست عمل کنید تا قدرت را به دست بگیرید.
کسانی که بخواهند مجالس عزاداری را از ماهیت سیاسی آن خالی کنند، اشتباه و خلاف میکنند
به همین علت ما مجالس عزاداری را به شدت سیاسی میدانیم؛ باید هم این طور باشد و کسانی هم که بخواهند مجالس عزاداری را از ماهیت سیاسی آن خالی کنند، اشتباه و خلاف میکنند؛ نمیتوانند این کار را انجام دهند؛ محیط سیاسی به معنای اصیل کلمه منظور جناح و احزاب نیست. کسی که عزاداری میکند در واقع باید بداند که مصادیق امام حسین (ع) زمان او کدام است؛ مصادیق یزید زمان او کدام است؛ همان کاری که در انقلاب ما واقع شد؛ انقلاب اسلامی از دل مجالس امام حسین (ع) به وجود آمد، از دل همین مجالس روضه و عزاداری و منبر به وجود آمد.
باید آفت هایی که در مورد مجلس امام حسین (ع) وجود دارد را رصد کرد و کاهش داد
در نهایت باید آفت هایی که در مورد مجلس امام حسین (ع) وجود دارد را رصد کرد و کاهش داد؛ علماء و بزرگان در این مسئله حساسیت دارند تا این عارضهها به وجود نیاید و حاکم نشوند؛ تلاش می شود مجالس تنها مجالس سینهزنی و عزاداری نباشد؛ باید همراه با علم، حکمت، منبر و عالم باشد؛ منظور از روضه این است. امیدواریم امسال به ویژه با هجومی که جریان اموی (لعنت الله علیهم) به عراق آوردند، بسیار مقطع حساسی است؛ مقصد اصلی این اوباش را تسخیر مجدد عتبات به خصوص تسخیر کربلا میدانیم؛ قصد دارند دوباره کربلا را تسخیر کنند.
نسیم: ویژگی های قیام اباعبدالله (ع) که برای دوران ما قابل استفاده است، چیست؟
قائم مقامی: اصلیترین ویژگی قیام را توبه میدانم؛ خواستگاه قیام توبه انسان است؛ انسان از طریق اتصال با این حقیقت و تکانی که به او داده میشود و رحمتی که به او تعلق میگیرد، توبه کردن و بازگشت شروع میکند؛ توبه به معنای بازگشت به حقیقت انبیاء است. انبیائی که در حقیقت بودند نه انبیائی که شاهان معرفی کردند؛ این اصلیترین ویژگی است؛ انسانی که توبه میکند میخواهد خطایی را که پیشینیان داشتند، جبران کند؛ پیشینیان در رابطه با اولیاء قصور و تقصیر کردند و اکنون میخواهند تقصیر نکنند؛ این ویژگی قیام و انقلاب است.
عدالتخواهی، آزادیخواهی، حقخواهی و گرایش به انسانیت از ویژگی های قیام امام حسین (ع) است
عدالتخواهی، آزادیخواهی، حقخواهی و گرایش به انسانیت از ویژگی های قیام امام حسین (ع) است؛ میدانید این امر ماوراء ظاهر ادیان و مذاهب قرار میگیرد؛ به لحاظ ظاهر مثلاً فرقهها، ادیان، مذاهب، مکاتب هستند که ما معتقدیم حقیقت وجودی آن ها فرق میکند؛ به عبارت دیگر هر کسی که هر اسم مذهبی روی خود گذاشته است به دلیل انسان بودن او میتواند اتصالی با این حقیقت مقدس و عظما داشته باشد و از آن برخوردار باشد.
از طریق ماجرای عاشورا تقسیمبندی ویژهای بین انسانها پیش میآید
از طریق ماجرای عاشورا تقسیمبندی ویژهای بین انسانها پیش میآید و آن تقسیمبندی ظاهری کنار میرود و تقسیمبندی واقعی صورت میگیرد؛ در تقسیمبندی واقعی انسانها به دو گروه تقسیم میشوند؛ به تعبیر دقیقتر انسانها یا در اردوگاه امام حسین (ع) با ادیان و مذاهب مختلف قرار میگیرند، یا در مقابل در جبهه ظلم قرار می گیرد. بدیهی است که اگر قرار باشد در صفهای جلوتر این اردوگاه باشد حتماً باید مسلمان شیعه اثنی عشری شده باشد و رسماً اعلام کند که من مسلمان هستم و مذهبم شیعه است و اثنی عشری هستم؛ این اردوگاه در خود این اجازه و امکان را میدهد که کسی که هنوز در ظاهر مسلمان نشده است، در این اردوگاه باشد حتی غیر از ادیان ابراهیمی باشد؛ مثلاً یک بودایی یا هندو است و دارای دین انحرافی، فاسد و غلط است، در قسمت ظاهری به عنوان انسان بودن میتواند در اردوگاه امام حسین (ع) قرار گیرد.
علامت وجود در این اردوگاه یک کد دارد که باید ضد ظلم باشد و ظالم زمان را تشخیص دهد؛ در زمان ما تمام کسانی که میتوانند ظلم آمریکا، اسرائیل و وهابیت را بتوانند تشخیص دهند؛ یک هندو از لحاظ ظاهری بت پرست است اما متوجه این ظلم بشود و واکنش داشته باشد و حداقل واکنش این است که در دل نفرت داشته باشد و در نقطه مقابل عدالت را بخواهد؛ این چنین کسی میتواند در اردوگاه امام حسین (ع) قرار گیرد. کسانی که خواهان ظلم هستند از تمام طوایف میتوانند باشد ولو کسی که از لحاظ ظاهر مسلمان است و حتی شیعه اثنی عشری هم باشد؛ مثال بارز آن مسعود رجوی و امثال آن که مسلمان شیعه اثنی عشری است ولی از بزرگان اردوگاه یزید هستند.
وجود مقدس ابا عبدالله (ع) و این عظمت حادثه عاشورا و کربلا این حالت را ایجاد کرده است که انسانها را به دو طایفه تقسیم میکند، نه به صدها طایفه که از لحاظ ظاهر تقسیم میشوند؛ شیطان هم بسیار علاقمند است جنگ طایفهای باشد، یعنی مسلمان با مسیحی جنگ دارد، سنی با شیعه جنگ دارد و این حرف شیاطین است.
انی سلم لمن سالمکم؛ یعنی یا اباعبدالله من در دوستی با دوستان شما هستم، ولو این که در ظاهر متدین به دین حق نباشد
درصورتی که این نیست کلیت شیعه با کلیت سنی چه جنگی دارد؟ کلیت اسلام با کلیت مسیحیت چه جنگی دارد؟ اگر یک مسیحی حاضر است که بیاید در اردوگاه امام حسین (ع) قرار بگیرد به این معنا است که معیار ابا عبدالله (ع) است؛ «یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم»؛ یعنی یا اباعبدالله من در صلح، ارتباط و دوستی با هر کس که با شما در صلح است، هستم ولو این که در ظاهر متدین به دین حق نباشد.
من در جنگ با هر کس که با شما در جنگ است، هستم ولو این که متدین به دین اسلام و تشیع هم باشد
از آن طرف من در جنگ با هر کس که با شما در جنگ است، هستم ولو این که متدین به دین اسلام و تشیع هم باشد؛ اگر با امام حسین (ع) در حرب باشد من با آن در جنگ هستم؛ این پدیده در صحنه جهانی چه میکند؟ چگونه این مرزبندی تغییر می کند؟ جاهلیتی که تاکنون بر مبنای مرزهای ظاهری اعتقادی یا قومی یا نژادی و یا طایفهای بود و بر اساس آن انسانها با هم نزاع میکردند؛ این ویژگی دوران جاهلیت است؛ عصر جاهلیت تمام شده است؛ دورانی که انسانها به واسطه ویژگیهای قبیلهای، نژادی، قومی و ظاهر دینی که شیطان میخواهد بر این تمرکز کند، با هم در جنگ بودند، به پایان رسیده است.
جنگ واقعی با محوریت اباعبدالله (ع) است که میگوید مسلمان با مسیحی به علت مسیحی بودن جنگ نمیکند، نگاه میکند که کجا ایستادهاید؛ اگر در اردوگاه ضد ظلم باشید با من هستید؛ مشخص است که ویژگی قیام در زمان ما همان است که گفته میشود و عمل میشود؛ در قدمهای اول چه چیزی از جمله ظلمستیزی، عدالتخواهی، آزادیخواهی، زیبایی دوستی، گرایش به انسانیت، گرایش به حق خواسته میشود؛ این ها ملاکهای قیام برای زمان ما است که برای ابا عبدالله (ع) است.
سلام بر حسین