سایت دیگه چه خبر به نقل از روزنامه ایران مورخ 16 آبانماه 1391:
استاد قائممقامی درخصوص محتوای سخنان رهبر معظم انقلاب در سفر استان خراسان شمالی مبنی بر ایجاد روحیه امید و استقامت در جامعه و ارتباط آن با مفاهیم دینی میگوید: موضوع امید داشتن و افق روشنی را در پیش روی دیدن، یک مبنای اصیل دینی است یعنی نظر یک شخص نیست.
این استاد حوزه در ادامه در گفت وگو با به تشریح و تبیین این مبنا میپردازد و میافزاید: هرگاه انسان به طور فردی و یا به صورت اجتماعی متعهد به عهد خداوند باشد و این عهد تجدید و تکرار شود، به واسطه این تعهد انسان در یک حوزهای از تأییدات و امدادهای الهی قرار میگیرد و این یک قاعده است.
وجود مقدس امام علی (ع)، بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص)، این موضوع را به صراحت فرمودند که شما مادامی که در عهد با خداوند بودید، امداد و کمک آسمانی میرسد. معنی سخن این است که شما در این حالت محکوم اسباب و علل ظاهری نیستید، بلکه حاکم بر اسباب هستید اما از آن هنگامی که عهد را شکستید، یعنی نشانه و علامت آن را که داشتن ارتباط و تعامل و تأیید با ولی و نایب امام میباشد، را نداشته باشید. شمایید و اسباب، شمایید و علل ظاهری عالم!
در تعبیر دیگری حضرت میفرمایند: بروید (شما و دشمن) مقابله با شمشیر کنید.
بزنید و بخورید و در این میدان هرکدام که اسباب قویتری پیدا کنند، پیروز خواهند شد.
● نبودن بنبست در سایه عهدالهی
استاد قائم مقامی در ادامه تصریح میکند: به همین علت است که مقام معظم رهبری، به عنوان شخصی که متعهد به عهد الهی است و به عنوان کسی که ارتباط با او علامت متعهد بودن است؛ وقتی که میبیند در جامعه عهد الهی وجود دارد، بالطبع، امدادها را میبیند، گرهگشاییها را میبیند و در نتیجه دیدگاهشان، دیدگاه مثبتی خواهد شد و چون جامعه ما مشمول عنایات و امدادها است، دیگر ناامیدی معنایی ندارد و بنبستی در حل مسائل وجود ندارد. چرا که ناامیدی زمانی به وجود میآید که شما با بنبستی روبه رو میشوید و احساس میکنید که نمیتوانید این بنبست را بشکنید و گره را باز کنید. در این حالت یک ناامیدی و یأس به شخص دست میدهد، ولی تا مادامی که حالت تعهد وجود دارد، جای امید است.
● نقطه آغاز اختلاف با تفکر غربی
این استاد حوزه و دانشگاه در تشریح دلایل فلسفی این قاعده اصولی میگوید: این موضوع بدون استثنا یک قاعده اصولی است. هر گاه شما نگاهتان از عالم کثرات (طبیعت و ماده) به عالم وحدت (عالم حقیقی و الهی) برمیگردد، خود به خود انسان را در یک حوزهای از قدرت و انرژی بسیار بسیار عجیب میبینید و در این حوزه هیچ گرهای نمیتواند باقی بماند و این یک قاعده کلی است. هر انسانی و هر جامعهای اگر به عالم غیب و به مبانی الهی و خداوند برگردد، احساس میکند که هر مشکلی را میتواند حل بکند. نه اینکه مشکلات وجود نداشته باشد اینگونه نیست که به محض آنکه به این مقام رسیدی مشکلی نداشته باشی، مشکل وجود دارد ولی حل میشود. چرا که به قول اهل فلسفه، راهحل مشکل ماده در ماورای ماده است، راهحل مشکل و گره طبیعت در ماورای طبیعت است و این نقطه آغاز تفاوت تفکر ما با تفکر غربی مادی و دنیوی است.
● عدالت مدنظر اسلام و نسبت آن با امروز
استاد قائم مقامی در خصوص عدالت مدنظر اسلام و نسبت آن با عدالتی که امروز در جمهوری اسلامی ایران برپاست معتقد است عدالت مدنظر اسلام کمال مطلوب و ایدهآل است. یعنی در این حالت انسانها بویژه حاکمان، مدیران، مسئولان و خود مردم به مقام عدالت میرسند و در این صورت از نظر فلسفی وقتی انسان و جامعهای عادل شود، اصطلاحاً میگوییم فضل خداوند در جامعه تجلی پیدا کرده است. که فضل هم، همان معنای معجزه و کرامت است! چرا که انسان فقط به فضل و لطف خاص خدا است که میتواند عادل باشد اما اگر جامعه و حکومتی به طرف ظلم متمایل شود، آنگاه با عدل خداوند روبه رو خواهد شد.
وی با بیان اینکه انسان چه مؤمن و چه کافر تحت حاکمیت خداوند است خاطرنشان میکند: جوامع فاجر و طاغوت هم تحت حاکمیت خداوند هستند، اما تحت حاکمیت عدل خداوند. آن چیزی که اسلام و اولیا و اهل بیت و همه انبیا انسانها را بدان دعوت میکنند آن است که انسانها به طرف عدل بروند تا خدا با فضلش با آنها معامله کند، به تعبیر دیگری میفرماید فقط بر مبنای فضل خداوند است که تو میتوانی عادل باشی! بنابراین کمال مطلوب، عدل حاکم بر جامعه است.
● اساس عادلانه در سایه انقلاب اسلامی
این استاد فلسفه و عرفان معتقد است با وقوع انقلاب اسلامی، شاهد یک اساس عادلانه در جامعه هستیم. وی مراد از اساس عادلانه را بنیانهای یک نظام میداند و میگوید: این احساس متجلی میشود در نهادهای مختلف نظام که مهمترینش موضوع رهبری است یا مثلاً در رفتار قانونی و حقوقی نظام که قانون اساسی است. البته این بدان معنا نیست که در حال حاضر عدل در تمام اجزا و ابعاد حکومت حاکم شده است!
استاد قائم مقامی در ادامه تصریح میکند: ایدهآل و کمال مطلوب این است که این عدالتی که در بنیانهای اصلی نظام وجود دارد، تسری پیدا کند و همه بخشهای جامعه را بگیرد، یعنی این عدالت فقط و فقط در حد و محدوده حاکم اصلی که ولیفقیه است باقی نماند.
وی با اشاره به اینکه هنوز اساس عادلانه به طور کامل تسری پیدا نکرده است، تصریح میکند: به همین علت شما در جامعه از اول انقلاب تا به حال، شاهد یک چالش هستید، چالش بین اقتضای اساس نظام با اقتضاعاتی که میخواهد دوباره عارض شود. چالش بین عدل و ظلم، چالش بین مدیریتی که اسلام میگوید که همان امامت است و مدیریتی که کفر میگوید که همان سلطنت است.
● دولت اصلاحات به دنبال حذف اساس عادلانه نظام بود
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان میکند: مدیریت مد نظر اسلام، میخواهد ویژگیهای خود را در تمام جزئیات و فروعات تسری دهد، شاخ و برگها را بگیرد تا بتواند باقی بماند. از آن طرف نیز مدیریت سلطنتی که البته منشأ و ریشهاش برمیگردد به بنیان حاکمیت ظالمانه و جاهلانه جهان یعنی امریکا، تلاش میکند اساس عادلانه را مرتفع کند! همان چالشی که بخصوص در دوره اصلاحات شاهدش بودیم. به طوری که دیگر علناً و رسماً اعلام میشد در نظام حاکمیت دوگانه وجود دارد. یعنی در کشور دو مبنای حکومت وجود دارد. یکی همین اساس نظام که نمادش ولایت فقیه و ولی فقیه است و میگفتند انتصابی است و دیگری بخشی که ادعا میکردند بخش انتخاباتی و دموکراتیک است و در دولت اصلاحات خلاصه میشد و چون دو حاکمیت در یک زمان نمیتواند جمع شود پس باید یکی از این دو که به گمان آنها ولایت فقیه بود، حذف گردد.
آنها مدعی بودند که ولایت فقیه، بخش استبدادی و دیکتاتوری است. آدرس را به طرف سمتی میدادند که دقیقاً نقطه مقابل استبداد و دیکتاتوری بوده و هست!
به صورت علنی و رسمی درصدد بودند آن بخش اصلی و پاک نظام را ساقط بکنند و خودشان روی کار بیایند. در حالی که خدای متعادل تقدیرش عکس این مطلب بود. آن اساس باید باقی میماند و آنها باید میرفتند که همینطور هم شد.
● وضعیت حال حاضر کشور درخصوص عدالت
استاد قائممقامی درخصوص وضعیت امروز کشور از لحاظ رتبه عدالت مدنظر اسلام میگوید: ما در وضعیتی هستیم که الحمدلله اساسمان به لطف خداوند محفوظ است. بنیان عدالت در جامعه ما به واسطه ولایت فقیه، حضور علما، قانون اساسی و مردم محفوظ است ولی در عین حال ما عارضههای خلاف این اساس هم داشته و تا نقطه کمال و ایدهآل طبعاً فاصله داریم که انشاءالله در ادامه حرکت انقلاب بتوانیم فاصلهها را کمتر و به نقطه ایدهآل نزدیکتر شویم.
● حاکم شدن عدالت و نسبت آن با پیشرفت
قائممقامی معتقد است پیشرفت به دو صورت حاصل میشود. یکی پیشرفت مادی است و یکی پیشرفت معنوی. البته مهمترینش همان چیزی است که مقام معظم رهبری فرمودند، پیشرفت از منظر اسلام، که همه ابعاد (چه مادی و چه معنوی) را شامل میشود. پیشرفت معنوی شامل پیشرفت و تحصیل در اخلاق در تقوا و در ادب است. دیگری پیشرفت مادی که اتفاقاً خیلی هم مشهود است، به معنای رونق تولید و کار و زندگی و کم بودن فقر و فساد، این پیشرفت بر دو صورت قابل تصور است، یکی به صورتی که کفر آن را در تفکر لائیک ترویج میکند و شرط پیشرفت جدایی انسان از دین است! شرط پیشرفت جدایی دین از قدرت و سیاست است! خیلی صریح و رسمی و علناً میگویند اگر میخواهید پیشرفت کنید باید قید حاکمیت دین را بزنید! چرا که دین در مرام آنها یک مزاحم است.
استاد قائم مقامی به ذکر مثال فردی در این خصوص میپردازد و خاطرنشان میکند: یک وقتی، فردی با قطع ارتباط با خداوند و ایجاد ارتباط با شیطان در عرصه موفقیت قرار میگیرد. در کارش گرهگشایی میشود و همه درها به رویش باز میشود. همه چیز برایش فراهم میشود و دست به هر چیزی که میزند، درست میگردد.
وی براین اساس همراه میشود با این تصور و خیال که معلوم است خدا من را دوست دارد که چنین درها را به رویم گشاده است، غافل از این که دچار جلوه غضب و قهر خداوند شده و قدم به قدم وی را به طرف مجازات دوزخ میبرند.
● پیشرفت مادی و معنوی و ارتباط آن با احکام اسلامی
یک نوع پیشرفت دیگر را هم داریم که در سایه ارتباط با خدا و امداد الهی در اثر تقید به احکام الهی حاصل میشود. فرد در این عرصه خود را به خداوند واگذار میکند. در قرآن کریم درباره هر دو پیشرفت آیه وجود دارد. مضمون یک آیه این است که میفرماید: «آن کسانی که از خدا غافل میشوند و دیگر کاری با خداوند ندارند، آنگاه درها برایشان باز میشود و از زمین و آسمان برایشان موفقیت میبارد.»
و در آیه دیگری داریم که میفرماید: «اگر چنانچه مردمان کتاب الهی را اقامه کنند و اگر با ولایت مرتبط باشند، ما از زمین و آسمان برایشان رزق و روزی میفرستیم.»
● تفاوت پیشرفتهای دنیای اسلام و دنیای غرب
استاد قائم مقامی در تفسیر تفاوت پیشرفتهای دنیای اسلام و دنیای غرب میگوید: تفاوت بسیار عمدهای وجود دارد. هم به لحاظ صوری و هم به لحاظ محتوایی. یک پیشرفت به سوی قهر و عذاب الهی و دوزخ است و یک پیشرفت به سوی بهشت و رحمت و سعادت ابدی است.
اما به لحاظ صوری هم تفاوتهایی وجود دارد. بدین معنا که در پیشرفتی که همراه با ظلم است، میگویند اگر میخواهید پیشرفت کنید، خیلی نباید به عدالت مقید باشید. گرایشی که در دوران گذشته (دوران سازندگی) ما در داخل کشور شاهدش بودیم!
● اصل حرف دوران سازندگی؛ بیعدالتی بود!
این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است اصل حرف دوران سازندگی پیشرفت بدون رعایت قید عدالت بود! وی میگوید: نمیخواهم بگویم، این موضوع اصل را دربرگرفته بود، اما حداقل گرایشش وجود داشت و فکر میکردند اگر این گرایش را جا بیندازند، پیشرفتی پدید میآید که به نفع انقلاب است چرا که نظام موجود جهانی مبتنی بر تبعیض است و نقطه مقابل عدالت است و الگوی بزرگشان هم امریکا بود که ظلم میکند، آدم میکشد تا در ظاهر جایی را آباد کند! در صورتی که این الگو، یک الگوی قدیمی و شکست خورده است.
شاهد مثالش را هم میبینید، بحرانی که امروز در وضعیت مادی دنیای غرب پدید آمده است ناشی از همین نگاه است، حالا بحران در اندیشه و فکر و عقاید و معارفشان به جای خود!
● اندیشه دنیای غرب قفل شده
استاد قائم مقامی به سخن مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه اقتصاد دنیای غرب قفل شده است، اشاره و خاطرنشان میکند: من میگویم، پیش از این، اندیشهشان هم قفل شده بود. تفکرشان از کار افتاده و دیگر نمیتوانند تولید اندیشه داشته باشند!
همان نکتهای که آقای احمدینژاد بر آن تأکید دارند که اتفاقاً هم تأکید دقیقی است. ایشان در مقاطع مختلف بیان میکند که مشکل غرب این است که در تولید اندیشه از کار افتاده است بویژه از نیمه قرن بیستم به این طرف که اصلاً دیگر متوقف شدهاند و گویا حرف جدیدی برای گفتن ندارند.
● نظام کمونیسم شریک نظام سرمایهداری
وی با بیان اینکه تئوری که مبنای پیشرفتش براساس ظلم بوده نشان داد که اشکال دارد، تصریح میکند: در برابر این تئوری، تئوری دیگری وجود دارد که همراه با انقلاب اسلامی پدید آمد و به ظاهر مقابل نظام سرمایهداری شکل گرفت. یعنی کمونیسم، که شکست هم خورد. کمونیسم تنها به لحاظ ظاهر با سرمایهداری فرق داشت، ولی در محتوا با هم شریک بودند.
● مغالطه دشمنان عدالت
اما با شکست این تئوری، تفکری به صحنه آمد که معتقد بود اگر قرار است پیشرفتی صورت بپذیرد باید در ارتباط با عدالت باشد و مراد از عدالت هم یعنی ارتباط با دین، ارتباط با معنویت و ارتباط با ولایت.
استاد قائم مقامی با بیان اینکه این ارتباط نه تنها موجب رکود نمیشود بلکه کارآمدی خودش را در مقام کل هم نشان داده، تصریح میکند: همیشه در تاریخ، مخالفان دین این شبهه را ایجاد میکردند که اگر امور به دست اولیا بیفتد، شاهد رکود خواهیم شد. بعد از رحلت پیغمبر اکرم(ص) میگفتند اگر مدیریت دنیای اسلام به دست علی بن ابیطالب بیفتد شاهد رکود خواهیم بود چرا که خود ایشان زاهد است، زندگی سلطنتی ندارد و کم مصرف میکند. بعد هم ممکن است بخواهد دیگران هم به همین شکل زندگی کنند! پس در نتیجه درهای ثروت و تولید و اقتصاد بسته میشود! این شبهه اثر گذاشت و دیدید که در آن مقطع به ولی خدا اقبال نکردند و به سمت دیگران گرایش پیدا کردند.
● شبهات در عصر ما اثر ندارد
این استاد حوزه با بیان این که در عصر ما به خاطر برگشت به دین این شبهات اثر ندارد، خاطرنشان میکند: در عصر ما زمانی فرارسیده که دیگر بشر از تجربههای مختلفی که کرده، برگشته به سمت دین و آسمان و راه حل مشکل را در این مسیر پیدا کرده است و این البته پیام انقلاب بوده است و دیگر به لطف خدا این اتفاق نیفتاد که بعد از ولی امر که حضرت امام (ره) بودند، جامعه اعراض کند و احساس خستگی کند! و فکر کند که باید برگردد به روشهای قبلی!
انقلاب این الگو را به صحنه آورده و بعد هم به لطف خدای تبارک و تعالی این ادعا مؤیداتی پیدا کرد. یعنی فقط در حد ادعا باقی نماند و علائم موفقیتش ظاهر شد. به عبارت دیگر جواب گرفت و کارآمدی خودش را در مقام عمل نشان داد.
استاد قائم مقامی در ادامه میافزاید: هر گامی که به دین و معنویت و عدالت نزدیکتر شدیم، پیشرفت مادی و معنویمان هم بیشتر شد. این را قیاس کنید با دوران قبل از انقلاب، دورانی که دین و معنویت حاکم نبود. میخواهم بگویم که این شکل و مدل جواب گرفته و تبدیل به الگویی برای کشورهای دیگر شده است. باید ببینید چه سری در آن است، در حالی که 30 سال است کفر جهانی دائماً سعی دارد ایران را به عنوان یک الگوی ناموفق و ناکارآمد معرفی کند، اما انقلابهایی که در جهان در حال رخ دادن است دنبال الگوی جمهوری اسلامی ایران هستند!
● متأسفانه اساس مقدس هنوز بر فروعات تأثیر نداشته است
وی با بیان اینکه سبک زندگی دقیقاً یکی از همان فروعاتی است که در خصوصش صحبت کردیم، میگوید: ایدهآل و کمال مطلوب این است که بدانی احساسی همچون حق و عدل با انطباق با ارزشهای الهی، بتوانند در فروع که سبک زندگی میباشد، متجلی و خود را نشان دهند.
اما باید با کمال تأسف بگویم حقیقتی که وجود دارد، این است که در طول این 30 سال، اساس موجود در نظام نتوانست به فروعات منتقل شود و سبک زندگی ما را دربربگیرد.
استاد قائم مقامی سبک زندگی را زمینهساز خیلی از مسائل و موضوعات میداند و میافزاید: سبک زندگی میتواند زمینهساز انحرافاتی باشد که عکس مبانی اصلی است! ما ایرانیان که دارای نبوغی بزرگ بودیم توانایی تولید چنین اندیشه عظیمی را در فلسفه سیاسی داشتیم، که همان ولایتفقیه میباشد و به جرأت میتوانیم بگوییم هیچکس نتوانسته چنین تولیدی را داشته باشد و کسی هم نمیتواند چنین تولیدی داشته باشد، چرا نتوانستیم این تفکرات را در جزئیات زندگی خودمان، از جمله در سبک و شیوه زندگیمان اعمال کنیم.
به عبارتی دیگر از یک طرف با نبوغ روبهرو هستیم و از طرف دیگر با یک مقدار غفلت و کم توجهی که نتوانستیم این ارزشها را در سبک زندگی پیاده نماییم!
● چرا نتوانستهایم ارزشها را در سبک زندگی پیاده کنیم؟
این استاد حوزه در پاسخ به این سؤال که شاید به خاطر نبودن منبع و مرجع مشخصی و یا عدم موفقیت در فرهنگسازی، نتوانستهایم این ارزشها را در سبک زندگی پیاده کنیم، میگوید: البته من فکر میکنم به لحاظ منابع مشکلی نداشتهایم و این مشکلات شاید برمیگردد به وجود یک نقیصه! آن چیزی که وجود دارد، برای آن که بتواند عملیاتی شود، یک واسطه لازم دارد که این واسطه خود انسانها بودند!
باید بگوییم بدون این که تقصیر را به گردن دیگری بیندازیم، خودمان در این زمینه مقصر هستیم.
ما ایرانیان که انقلاب کرده و پای آن ایستادیم و نبوغ عظیم خود را به جهان عرضه کردیم، باید به این موارد توجه میکردیم که در سبک زندگیمان نباید به راحتی از تولیدات دیگران استفاده کنیم، آن هم به عنوان یک ارزش که مثلاً یک کالای خارجی را باارزشتر از کالای ایرانی بدانیم. به خصوص در شرایطی که مثل امروز تحریمهای مختلفی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال میشود. در شرایط فعلی هرخانوادهای باید به آن مقداری که باعث کفاف و کفایت است، استفاده کند!
خب وقتی نخواهیم این اصل را در شیوه و سبک زندگی مراعات کنیم، با شرایط امروز که وابستگی به اقتصاد بیگانه و واردات پیدا کردهایم روبهرو میشویم.
استاد قائممقامی با بیان اینکه سبک زندگی مسئله بسیار مهمی است، یادآور میشود: شاید بتوانیم بگوییم یکی از برکات این عمل شریرانه که کفار علیه ما انجام دادند یعنی تحریمها که قطعاً و یقیناً در تاریخ محکوم خواهند شد، این است که یک مقدار ایرانیان را متوجه این مسائل یعنی توجه به تولید ملی و استفاده از آن کرده است تا موضوعی که در سالهای اخیر مقام معظم رهبری به عنوان دیدهبان جامعه بر آن تأکید داشتهاند، یعنی در پیش گرفتن اقتصاد مقاومتی و توجه به تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی، که همگی از این ضرورت ناشی میشود.
● تمدن نوین اسلامی، در سایه سبک زندگی
این استاد فلسفه عرفان درخصوص چگونگی شکلگیری تمدن نوین اسلامی، در سایه توجه به سبک زندگی میگوید: وقوع انقلاب و شکلگیری حکومت اسلامی، تنها برای این نبود که عناوین را تغییر دهد و محتوای ضدارزشی قبل را نگه دارد، بلکه انقلاب آمد تا عناوین و محتوا را با هم تغییر دهد. مراد از تمدن سازی هم این است که این محتوای الهی به همه جا سرایت کند، یعنی از اصل به فروعات برسد، به سبک زندگی برسد و در مناسبتهای مادی ظاهر شود و آن وقت میتوانیم بگوییم که تمدن نوین اسلامی پدید آمده است.
به تعبیر دیگر حاکمیت اسلامی مستقر شده و از حالت تزلزل بیرون آمده چرا که حاکمیت تا به فرع نرسد، مستقر نخواهد شد، یعنی استقرارش منوط به فرع است.
● مسئله حجاب و نوع نگاه مقام معظم رهبری
استاد قائم مقامی درخصوص مسئله حجاب و نوع نگاه مقام معظم رهبری براین مسئله، خاطرنشان میکند: حکم حجاب، ازجمله احکام قطعی و ضروری اسلام است که به هیچ عنوان نباید در موردش تردید کرد اما نحوه برخورد که چگونه باید باشد نیز بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخته شود.
حجاب یک حکم شرعی است. اعتقاد به حکومت اسلامی و ولایت فقیه و ارتباط با ولایت نیز یک حکم شرعی دیگر است. از منظر اسلام، حکم اعتقاد به حکومت اسلامی و ولایت فقیه، از حکم حجاب بزرگتر است.
معنای سخن این است که اگر امر دائر شود، میان کسی که این حکم بزرگتر را کما بیش قبول کرده است و حکم دوم را نه این که قبول نداشته باشد بلکه بایک مقدار نقص قبول دارد، مثلاً بدحجاب است نه اینکه بی حجاب باشد و کسی که حکم دوم را قبول دارد، عمل هم میکند ولی حکم اصلی و اول را قبول ندارد، بین این دو قطعاً و یقیناً اسلام آن اولی را ترجیح میدهد.
وی در ادامه میافزاید: اشارهای که مقام معظم رهبری فرمودند که حکیمانه هم بود، این پیام را میرساند که به هرحال شما، تأکید اصلی و اولیهتان روی بنیانها باشد و اگر دیدید که آن بنیان محفوظ است، قدر بدانید، جذب کنید و البته طلب کنید که آن نقیصه برطرف شود و بدانیم که او با ماست.
● بحث خودی و غیرخودی از نگاه رهبری
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به بحث رهبری درخصوص تشخیص مرز بین دوست و دشمن در مسائل سیاسی تصریح میکند: این هم یکی دیگر از نکات بسیار بسیار مهمی بود که رهبری معظم به آن اشاره کردند.
ضرورت عقل و شرع حکم میکند به این که انسان بداند با چه کسی میخواهد مبارزه کند و سمت و سوی نبردش با چه کسی باشد! متأسفانه وقتی ما غافل میشویم و بر مبنای نفس عمل میکنیم، سمت و سوی نبرد و مبارزهمان را به جای این که به سوی دشمن ببریم به طرف خودمان میگیریم و این یک واقعیتی است که بخشی از آن از روی غفلت و بخشی از روی سادهلوحی است.
استاد قائم مقامی با بیان اینکه گاهی ما مسائل را از حد میگذرانیم خاطرنشان میکند: گاهی یک اختلاف سلیقه را اختلاف اساسی درنظر میگیریم و خودی را دشمن فرض میکنیم.
هشدار مقام معظم رهبری، هشدار بسیار دقیق و به جایی بود که همه نیروها، بهخصوص نیروهای حزباللهی و اصولگرا و ولایی این حالت را در خودشان داشته باشند و بیاموزند که ممکن است سلایق متفاوت باشد، پس باید تحمل سلایق متفاوت را داشته باشند.
وی همچنین معتقد است وقتی سمت و سوی نبرد از بیرون به درون بیاید موجب ضعف و بحران و فشل شدن خواهد شد. امیدواریم که انشاءالله اینگونه نباشد ونیروهای انقلابی متوجه باشند و نگذارند که خدای ناکرده این حالت از حدی که معقول و مشروع است مثل مبارزات انتخاباتی جلوتر رود!