بسم الله الرحمن الرحیم
از محمد نوری زاد تا بهرام مشیری
آدمی پس از تولد اول خود که به نص “کل مولود یولد علی الفطره” در فضای ایمان است، باید بار دیگر و پس از تعلق عقل و اختیار به او، متولد شود و اگر تولد اول او از رحمت عام و ولایتی غیر مستقر بوده، تولد ثانی او یا از رحم رحیمیت و ولایتی مستقر خواهد بود یا از رحم مغضوبیت و عداوتی مستقر. به عبارت دیگر آدمی در ولادت ثانی خود که با عقل و اختیار کامل صورت می پذیرد یا مومنی است کامل که تمام اجزا و عناصر ایمان و هر آنچه خسرو ایمان می کند در کام جان او شیرین است و یا کافری است کامل که تمام اجزا و عناصر کفر و هر آنچه خسرو کفر می کند در کام جان او شیرین است. آن کس که مومن است اگر بینی اش با شمشیر ایمان زده شود برای آنکه از ایمان نفرت کند، نفرت نخواهد کرد و آن کس که کافر یا منافق است، اگر سلطان ایمان، جهان را به او بدهد که ایمان را دوست داشته باشد، دوست نخواهد داشت. همانگونه که امیرالمومین علی علیه السلام فرمود “لو ضربت خیشوم المومن بسیفی هذا علی ان یبغضنی ما ابغضنی و لو صببت الدنیا بجماتها علی المنافق علی ان یحبنی ما احبنی” (حکمت 45)
یکی از کسانی که تولد ثانی اش در کفر و عداوت است و به اقتضاء کریمه: “و قالت طائفه من اهل الکتاب امنوا بالذی انزل علی الذین امنوا وجه النهار و اکفروا آخره لعلهم یرجعون”، وجه النهار یعنی برهه ای بسیار کوتاه و آغازین وارد فضای ایمان شد و خود را میان مومنان، صالحان، انقلابیون و رهروان راه شهدا جا زد و آخر النهار یعنی برای همیشه از فضای ایمان و انقلاب و راه شهدا خارج شد، شخصی است بنام محمد نوری زاد که اکنون اگر آمریکا، اسرائیل، وهابیت، بهائیت، داعش و منافقین و امثالهم خیشوم او را بزنند که از آنها اظهار تبری کند نخواهد کرد و اگر اسلام و حکومت اسلامی، جهان را به او بدهند که تولای اسلام و حکومت اسلامی را داشته باشد، نخواهد داشت. زیرا که در کام جان این شخص پس از تولد مجدد، دیگر هر چه آمریکا، اسرائیل، وهابیت، بهائیت، داعش و منافقین انجام می دهند شیرین و بدیها و زشتی های آنها نیز مأول به خوبی ها و زیبایی هاست و هر چه اسلام و حکومت اسلامی می کند، تلخ و زشت و ناگوار و خوبیها و زیبایی های حکومت اسلامی نیز مأول به بدیها و زشتیهاست. این شخص که در فرآیند یک تحول ایدئولوژیک در موضوع اسناد بدیها و زشتی های موجود در حکومت اسلامی و ریشه یابی آنها، آنا فآنا متحول شده و از اسناد این بدیها اولا به ضد انقلاب داخلی و خارجی و ثانیا به خودیهای غافل داخلی مادون ولایت و روحانیت و ثالثا به خود ولایت و روحانیت رسیده، اکنون و در ادامه تحول ایدئولوژیک خود در این نقطه قرار دارد که تصمیم بگیرد منشاء این بدیها و زشتی ها را آیا قرائت و تفسیری از اسلام بداند و یا نفس اسلام و تشیع را منفک از قرائت ها و تفسیرهای گوناگون از آن، منشاء این بدیها و زشتی ها بشمارد. به عبارت دیگر آقای نوری زاد باید تصمیم بگیرد به کدام جناح از اردوگاه ضد انقلاب بپیوندد؟ جناحی که در تمام مدت از وقوع انقلاب به این سو، سخنش اعم از اعتقاد به آن یا عدم اعتقاد به آن، این بوده که اسلام خود بلا اشکال و لازم الاحترام است و مشکل تنها در تفسیر اسلام و علی الخصوص تفسیر امام خمینی (ره) از اسلام است و جناح دیگر که معتقد است اشکال در نفس اسلام و قرآن کریم و پیامبر اکرم و اعتقاد به خداوند و معاد و موعود و مطالبی از این دست است. البته این تنها مشکل آقای نوری زاد نیست که میان اسناد بدیها به نفس اسلام یا تفسیری از اسلام، سرگردان است بلکه این دقیقا مشکل شیطان و نیروهای شیظانی است که از یک طرف می دانند میان این تفسیر و آن متن، اتحاد است و تفکیک میان آن دو ناممکن است و از سوی دیگر می دانند با حمله به نفس اسلام، خود به خود بر تفکیک ناپذیری میان این تفسیر و آن متن، میان این فرع و آن اصل صحه گذاشته و باید هزینه بسیار بالای مقابله با دینی همچون اسلام را بپردازند. از اینرو شیطان، عاجزانه و متحیرانه به برخی از دوستانش می گوید بگویید پیامبر و علی علیهما اسلام خوبند لکن خمینی و خامنه ای بدند و به برخی دیگر می گوید بگویید علاوه بر خمینی و خامنه ای، پیامبر و علی علیهما السلام نیز – العیاذ بالله – بدند و اساسا بدی این دو نفر آخر از آن دو نفر اول سرچشمه می گیرد.
بدبختی شخصی مانند محمد نوری زاد وقتی آغاز شد که به جای آنکه دست در دست خدا و پیغمبر و ائمه اطهار علیهم السلام و عالمانی همچون امام خمینی رضوان الله علیه و حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله، با مفاسد گوناگون عارض بر نظام اسلامی بجنگد، دست در دست بدترین طاغوتان زمان و با ارتکاب عظیم ترین محرمات الهی که همان تحاکم نزد طاغوت است، به مفاسدی اعظم و اکبر از مفاسد عارض بر نظام اسلامی دچار شد و اکنون مانده است که میان خط مشی امثال رضا پهلوی و مریم رجوی و علیرضا نوری زاده که در گفتمان ظاهری خود قائل به تفکیک میان اسلام و حکومت اسلامی اند و خط مشی امثال کشیش تری جونز و سلمان رشدی و بهرام مشیری که این ملعون آخری شبانه روز در تلویزیون های ضد انقلاب به خداوند و پیامبر اکرم و قرآن کریم فحاشی می کند، کدام را انتخاب نماید.
و ما به آقای نوری زاد، این برادر در گذشته اسبق، در عین آنکه مطلقا از بازگشت او به حیات مأیوسیم، هشدار می دهیم که: مسیری را که انتخاب کرده ای مسیری نیست که به امثال نوری زاده ها برسد بلکه مسیری است که در انتهای آن امثال بهرام مشیری ها نشسته اند.
سید محمد قائم مقامی
پانزدهم فروردین 1394